۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

نامه ایی به پزشک اوین

دیشب که از به یقین رسیدنم راجع به آمفتامین در وبلاگم گفتم با بازخوردهای متفاوتی مواجه شدم از نصیحت تا تهدید که جالب ترین آنها نظر رییس بیمارستان بود که مرا به فکر کاری و نوشتن نامه ایی برای پزشک زندان برد ساعت 11 از دفتر رییس پیج شدم و بدون اطلاع از اینکه می خواهد راجع به مطالبم حرفی بزند به دفترش رفتم.ایشان ازبزرگترین استادان جراحی مملکت ما هستند و من احترام خاصی برایش قایلم و همیشه کاملا رسمی حرف می زنند اما این بار مرا اینگونه خطاب کردند علی جان با گفتن این حرف ها دنبال چه مقصودی هستی؟گفتم آگاهی مردم.گفت که چه شود آیا با آگاهی مردم دیگر به ابطحی ها قرص نمی دهند حرفش درست بود و جوابی نداشتم بدهم -گفت می گیرنت وآن چند نفری را که شفا می دهی را هم نمی توانی شفا دهی-دیگر صدایش را نمی شنیدم و رفتم به عالم خیال که بد نیست مرا هم بگیرند شاید بتوانم در زندان به هم بندی ها کمکی بکنم شاید حداقل از عفونت کردن زخم هایشان جلوگیری کنم و شاید بتوانم با نزدیک شدن به پزشک زندان به اوسوگند نامه ی سقراط را یادآوری کنم (البته نمی دانم در دانشگاه های نظامی هم این سوگند را می خورند یا سوگند رهبری جای آن را گرفته)ای کاش این رویا محقق شود در همین فکر ها بودم که ناگهان دکتر گفت که دکتر کد اعلام کردند کجایی؟تصادفی آورده بودند که متاسفانه به بیمارستان نرسیده...باز هم مثل همیشه اشک در چشمانم جمع شد و لعن نفرینی نثار نالایق ترین افراد این حکومت کردم که چرا در کشور ما آمارمرگ و میرروزانه ی تصادفات بیشتر از تعداد کشته های روزانه در عراق و افغانستان و فلسطین است؟در پاویون که نشسته بودم باز یاد پزشک زندان افتادم و در خیال با او صحبت می کردم گفتم بنویسم شاید به دستش برسانند و بخواند
همکار گرامی سلام
نمی دانم چه کسی این قرص ها را به خورد این بی گناهان می دهد تا به گناهکار بودن خود اعتراف کنند نمی دانم کدام ذهن بیماری این اعمال نابخردانه را انجام می دهد اما خواهشی دارم از تو به عنوان یک دوست یک هموطن و یا یک برادر؛ التماست می کنم اگر می توانی به آنها که این قرص ها را می دهند بگو که اگر ادامه دهند این ها مدت زیادی زنده نمی مانند اگر می توانی آنها را با سه حلقه ایی ها عوض کن تو که می دانی این دارو چه بلایی سر آنها می آورد تو که رفرنس فارماکولوژیکش را می دانی تو که می دانی با ادامه ی مصرف چه بلایی سرشان می آید تو که می دانی حتی الان هم چیزی جز پوچ از ایشان باقی نمانده تو که می دانی ترس من جدیست وازچیست نمی دانم نامت چیست اما مدرکت که مثل مدرک کردان نیست ؛تو که پزشک احمدی نیستی واز نژاد او که صد برابر از او جانی تر است تو که در بطن بوده ای تو که دیدی با جوانان چه کرده اند تو که دستورشستشوی رکتوم مجروحشان را داده ایی.التماست می کنم اگر نمی توانی از خوراندن قرص به آنها جلو گیری کنی بهشان بگو تا می توانند آب بخورند شاید کمتر کلیه شان آسیب ببیند هرچند می دانم که این یزیدان آب را هم روی این حسینیان بسته اند.اگر می توانی به آنها رینگر روزانه تزریق کن و اگر مجبور شدی قندی نمکی تجویز کنی مواظب افزایش فشارخون آنها باش؛شنیده ام ابطحی قند دارد مواظب باش دچار افت قند نشوند اگر کسی بیمار قلبی دارد و قرصی مصرف می کند دوز تقسیمی برایشان تجویز کن مخصوصا برای آنها که پروپرانولول مصرف می کنند و همچنین آنها که مشکل فشار خون دارند مباد سکته مغزی کنند بهشان توصیه کن زیر آفتاب نروند و فاکتورهای خونی شان را چک کن به خصوص سطح اوره خونشان را و اما سخن آخر اگر از شرایط زندانیان عصبانی هستی و می بینی که چه بر سرشان می آورند و ناراحتی و به انزجار رسیدی مباد استعفا دهی یا درخواست انتقالی کنی چون تو نقش همان خورشگری را داری که مغز گوسفند را با مغز آدمیان مخلوط می کرد و به خورد ماران ضحاک می داد و جان جوانان این مرز و بوم را نجات می داد

۳ نظر:

  1. علی جان، خیلی خیلی ممنونم که اینگونه به فکر خواهرها و براردهایمان هستی. متاسفانه من پزشک نیستم، کاره ای هم نیستم فقط یک داشنجوی نیم بند مهندسی ام. خداوند یار تو باشد عزیز. این مطلبت اشکم رو سرازیر کرد. خدا همه ما را از دست این جاهلان زمان نجات بدهد. امیدوارم که راهت ادامه داشته باشد.

    پاسخحذف
  2. Ali, Are you residing in Iran or abroad? If in Iran, it would be follish to wish to go to prison. They don't give physicians special treatment and you will be one of the statistics. Why not use a safe site and let people know what to do.
    Also, save your breath, tThe physician hired by the regime knows nothing about ethics and does not care about Hippocratic oath, if he did he would have refused the job at the outset or would have been giving prisoners sugar pills instead.

    پاسخحذف